سلام غزال خانوم !
خوبي ؟
خوشي ؟
چه خبر ؟
ديروز داشتم خمير دندونهايي که براي پروژه آورده بودم رو دور مينداختم ... ياد اون موقع افتاده بودم که چه قدر تورو حرص ميدادم ... از خنده مردم ... راستي دلم برات تنگيده ...